دختره امروز،همسره فردا،مامانه پس فردا

گفته بودم به کسی عشق نخواهم ورزید.آمدی و همه فرضیه ها ریخت به هم...(بیادیگه!:D)

دختره امروز،همسره فردا،مامانه پس فردا

گفته بودم به کسی عشق نخواهم ورزید.آمدی و همه فرضیه ها ریخت به هم...(بیادیگه!:D)

شاهد باشید که من به خدا توکل کردم

خدای مهربونم سلام

بارها و بارها توی زندگیم ازت خواسته هایی داشتم وتو چه مهربانانه پاسخ گفتی.اگر نفع من در رسیدن به خواسته ام بود با وجود موانع زیاد بازم برام محقق میکردی.یه جوری که باورم میشد فقط و فقط اراده خودت بوده و بس.و اگر حمکت تو در انجام ندادنش بود اگر التماس های عالمم میکردم باز در حقم خدایی میکردی و نمیذاشتی بهم آسیب برسه.

خدای خوب و مهربونم.امروزم ازت همین توقع رو دارم.خودت می دونی که من هیچ کس رو ندارم.نه پدر با درایتی که در کارم اندیشه کنه و نه مادری که به معنی واقعی کلمه ازم حمایت کنه و پشتم باشه.امیدم فقط و فقط به خودته.به همون امام رئوفیه که سالهاست در خونه اش رو میزنم.به حضرت رسولیه که ۲ سال و خورده ای پیش جلوی گنبد سبزش نشستم و ازش صلاحم رو خواستم.به ائمه ایه که پشت اون پنجره های سرد و آهنی قبرستان بقیع ایستادم و به پهنای صورت به خاطر مظلومیتشون اشک ریختم و خواستم و خواستم و خواستم...به امام حسینی که شب اربعین در حالی که نگاهم به گنبدش گره خورده بود توی اون سرما با چشمای خیس، پرچم منقش به اسمشون رو دست گرفته بودم و به سمت حرمشون قدم برمیداشتم.به حضرت ابوالفضلی که تو رو به دو دست بریده اش قسم دادم.به حضرت زینبی که ازش صبر خواستم...

یا حضرت زهرا...من از سادات نیستم ولی میخوام که برام مادری کنید...یا حضرت ابوالفضل...شب اربعین که توی هیئت بودم وقتی اون سربندبا اسم شما خیلی اتفاقی به دستم رسید فهمیدم که با دستای بریده گره از کارم باز کردید...فهمیدم که تکیه گاه دارم.فهمیدم که نیازی نیس پدر و مادر داشته باشم.من پناه قوی تری دارم....

خدایا من حمایتگری به جز تو ندارم.به حق همین وقت و ساعت قسمت میدم که هرچه خیر و صلاح هست  و در هر زمانی که صلاح هست رو پیش روم قرار بده.

خدایا به خودت توکل کردم.هر چی خودت می دونی.تو از آینده باخبری.هرچی صلاح میدونی همون رو برام پیش بیار.خدایا کمکم کن بهترین تصمیم رو بگیرم و بهترین انتخاب رو داشته باشم.خدایا اگر کاری به صلاحم نیس خودت به بهترین نحو تمومش کن.اگرم صلاح هست انجام دادنش رو بهم الهام کن.انچه که بهترین هست رو برام پیش بیار و از سر گناهانم بگذر.ای خدای مهربون من .تو تنها کسی هستی که همیشه داشتم و دارم.به خودت توکل کردم...

و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لایحتسب و من یتوکل علی الله فهو حسبه ان الله بالغ امره قد جعل الله لکل شی قدرا


دیشب

دیروز با کلی استرس رفتم اتاق استاد الف! باهاش در مورد کارم صحبت کردم و براش کلی توضیح دادم.خداروهزاران هزار مرتبه شکر که خیلی خوشش اومد و بهم پیشنهاد داد باهاش کار کنم.نباید این موقعیت رو از دست بدم.دیشب هم با دوستم رفتیم بیرون.خیلی خوب بود.کلی حرف زدیم.راجع به اون مساله ا ی که شک داشتم هم ازش پرسیدم.تعب کردم که جوابش مثبت بود!کسی که اینقدر روی اون مساله حساسیت داشت!فهمیدم شرای طهمه آدما رو می تونه قانع کنه!جریان میم ز رو هم براش گفتم و اتفاقا به خاطر شرایط اون اوکی بود!راستش سه کم حالم بد د و پشیمون شدم ولی اونم حتی بهم گفت که شاید به قیافم نخوره ولی روی یه سری مسائل خیلی حساسم!منم راهنماییش کردم و تشویقش کردم به ادامه رابطه ای که توش هست.

بدون شرح

چقدر دلم میخواد عروس بشم...یه عروس خوشبخت و راضی...نه فقط معشوق...نه فقط عاشق...هردوش باهم..

امروز من

جواب استخاره بد اومد!نوشته بود این کار نه تنها انتظارات شما رو برآورده نمیکنه بلکه مشکلاتی رو هم به همراه داره!تقریبا می تونم بگم که بیخیالش شدیم.هرچند ناراحت شدم و اون شب تا صبح خوابم نبرد!این که راهی برای رسیدن به هدفم نمیبینم خیلی ناراحتم میکنه.نمیدونم خودمم از پش برمیام یا نه؟!ولی در کل این که ناراحتم.این روزا به نون میم خیلی حسادت میکنم.زندگی راه های خیلی خوبی پیش روش گذاشت.دقیقا همونطوری که میخواس ولی من؟؟؟!!

نمیتونم ناشکری کنم.جای ناشکری برام نذاشته خدا...

اومدم دانشگاه که کارام انجام بدم ولی خوابم گرفته!اگه این کافی میکسه که الان زدم نجاتم بده که هیچ اگه تا نیم ساعت دیگه همینطوری بمونم مجبورم برم خونه!!

خداحافظی

وقتی پیام خداحافظیش رو خوندم خیلی دلم سوخت.دقیقا دارم همون کاری رو باهاش میکنم که یه روزی با من شد!اون شب منم ناامید و گریون و شوک زده سوار هواپیما شدم.هیچ وقت یادم نمیره جوری اشک از چشمام میومد که کناردستیم تعجب کرده بود!برام مهم نبود که کسی گریه کردنم رو ببینه یا نه.بدجوری ضایع شده بودم...پیش خانواده،پیش خودم،پیش دل خودم...وقتی رسیدم تا ساعت ۳ نصف شب گریه کردم و گریه کردم و گریه کردم...روز بعدش همینطور...روز بعدترش هم همینطور...امتحانم رو افتادم...هنوزم یادمه...خدایا کمکمون کن.خدایا کمکش کن.خیلی آدم خوبیه خیلییی...